ماه هشت بارداري
از هفته 34 بارداري يه خورده شايگان جان تپل شدي و ديگه جا تو شكمم نيست. جديدا راه رفتن و بلند شدن برام خيلي سخت شده و ديگه دوست دارم هر چه زودتر ببينمت. تصوير سونوي آخري تو ذهنمه و دوست دارم زودتر ببينمت. ساكم را آماده كردم. مواردي را هم كه بايد خاله فرشته يا بابا جلال با خودشون بيارن بيمارستان را آماده كردم و چسبوندم تو در كمدت. راستي بهت بگم كه تمام رو تختي رو بالشي و پرده و سطل زباله و متر، جادستمال كاغذي، سه تا تابلو كه همش مدل فيلي هست و از اينترنت در آوردم خاله فرشته و مامان جون با زحمت فراوان واست دوختند. تازه تو دوختنشون خاله مينو و خاله زهره هم دست داشتند. كلي لباس من و خاله فرشته و مامان جون واست بافتيم با پاپوش. حالا عكساشو مي ذارم...